قرآن کریم و روایات ائمه اطهار اساس تربیت فرزندان هستند و مفاهیم تربیتی و نکاتی که برای تربیت فرزندان در قرآن کریم وجود دارد در هیچ کتابی نیست و قرآن و روایات برای خودسازی و تربیت هستند.
یکی از نکات مهمی تربیتی کودکان این است که وقتی پدر و مادر دو سبک متفاوت تربیتی دارند، بچه ها دچار دوگانگی و گُم و گیج می شوند. آنها با سبک تربیتی ضد و نقیضی بزرگ می شوند و وجودشان سرشار از تناقضات و تعارضات حل نشده باقی می ماند چون هماهنگی و یکنواختی تربیتی وجود نداشته است.
هماهنگی والدین در تربیت کودک، بزرگترین عامل آرامش کودکان است! وقتی کودک متوجه می شود در خانه یکدستی وجود ندارد و بچه ها با اصول تربیتی چند نفر بزرگ می شوند، به این نتیجه می رسد که درست و غلطی وجود ندارد و مجاز به انجام هر کاری هست!
مثلا مادر میگوید«نمیتونی بستنی بخوری» پدر میگوید «بعد از غذا میتونی بستنی بخوری» و مادربزرگ میگوید «نه عزیزم بیا الان بخور» و …
اگر هر دو والد باهم و هماهنگ اشتباه رفتار کنند بهتر از این است که یکی اشتباه و دیگری درست رفتار کند! در این صورت تعارض است که والدین هم با هم سر بچه ها درگیر می شوند و نمونه اش را شاید خیلی دور و برمان شنیده باشیم که داستان تعارضات والدین تازه از اینجا شروع می شود!
مجید همتی، عضو مرکز مشاوره حوزه علمیه قم می گوید: شخصیت بچهها دارای دو بعد است، بخشی از این شخصیت را پدر و بخشی را مادر تکمیل میکند و همانطور که مغز ما دو نیمکره دارد فرزند هم دو والد دارد که هر کدام کارکردهای خود را دارد، پدر کارکرد اعتماد بخشی منبع قدرت و مادر کارکرد مراقبتی و منبع محبت و عاطفه است، با توجه به این ویژگیها مادر و پدر مانند دو بال هستند که فرزند را به تعالی برسانند.
برای تربیت درست فرزندان باید دو بعد یعنی پدر و مادر با همدیگر هماهنگ باشند و عدم هماهنگی پدر و مادر بدترین موضوع برای تربیت فرزندان است، هماهنگی غلط بهتر از ناهماهنگی است چون ناهماهنگی به غلط در یک زمینه منجر به اعمال تربیت اشتباه در این زمینه است، وقتی بچه بزرگتر میشود متوجه آن شده و اصلاح میکند.
با توجه به اینکه در هفت سال اول زندگی فرزند تحت تأثیر مادر قرار دارد و در هفت سال دوم تحت تأثیر پدر است، اگر با هم هماهنگ نباشند تأثیرگذاری هر دو از بین میرود و شخصیت فرزند خراب میشود، پدر مادر باید با هم هماهنگ باشند و اگر مادر شاهد اشتباه پدر است و یا بالعکس بود در حضور فرزند باهم هماهنگ باشند و عنوان نکنند زیرا اختلاف این دو ثبات شخصیت کودک را دچار مشکل نکند.
۴ سبک تربیتی شامل سبک سهل گیرانه، سخت گیرانه، بیاعتنا و سبک مقترانه برای تربیت کودک وجود دارد که بهترین سبک «مقتدرانه» است که تنبیه و تشویق در کنار هم قرار دارد و متناسب با رفتار پدر و مادر است تا فرزند را از محبت اشباع کند و فرزند والدین را دوست بدارد. اولین مولفه در بحث رفتار این است که والدین شناختشان درست و صحیح باشد.
*چند نمونه شیوه درست صحبت کردن و برخورد با کودک
* خودت تصمیم بگیر
این گونه به کودک میآموزیم که مسئولیت کارش را خود، برعهده دارد و هر تصمیمی که بگیرد باید منتظر عواقب بد یا خوبش باشد. البته این استراتژی به سن کودک بستگی دارد و اینکه مطمئن باشیم اگر کودک هر تصمیمی بگیرد به خود ودیگران آسیبی نخواهد رساند.
*دوستت دارم ولی این کار تو را نمیپسندم
کار درست و نادرست، را به صورت واضح برای کودک مشخص کنید، یعنی به او بیاموزید ما کار درست و کار نادرست داریم، نه بچه خوب و بچه بد.
* از تو میخواهم مشکل من را حل کنی
اگر کودک رفتاری دارد که باعث رنجش شما میشود، به او بگویید که دچار مشکل شدهاید و از او بخواهید در حل مشکل به شما کمک کند.
*احساس تو را درک میکنم
وقتی کودک عصبانی است و مثلا میگوید «از تو متنفرم» یا «خیلی بدی»، با شنیدن این پاسخ از سمت شما، از شدت عصبانیتاش کاسته شده و میتوانید با هم به حل مسئله بپردازید.
* پرخاشگران امروز، تنبیه شدگان دیروزند!
خیلی از والدین معتقدند در کودکی با روش تربیتی سرشار از تنبیه بزرگ شده اند و الان هم هیچ مشکلی ندارند!
واقعا به نظر شما این درست است؟ کافی است نگاهی به جامعه بیندازیم. وقتی وارد بطن هر خانواده می شویم، متوجه می شویم آدم بی مساله نداریم. این همه دعوا و خشونت در جامعه ما نشانه تاثیر همین روش اشتباه تربیتی است.
در رانندگی میزان خشونت و تصادفات ما بالاست. همیشه دعوا داریم و مدام به هم پرخاش می کنیم. چرا باید حتما در خیابان افسر باشد تا قوانین را رعایت کنیم؟ یاد گرفته ایم از کسی بترسیم تا قانون را رعایت کنیم. اینها ماحصل همان روش تربیتی نادرست است.
پس تفکر کنیم و در نظر داشته باشیم که با پرخاش نباید بچه هایمان را تربیت کنیم و به جای روش های صحیح تربیتی و نکات مهم نحوه صحبت کردن با بچه ها را در نظر داشته باشیم تا در آرامش بزرگ شوند.
شخصی از پیامبر اسلام چنین روایت کرد: پیامبر (ص) امام حسن و حسین (ع) را بسیار محبت می کرد، می بوسید و آنها را نوازش می کرد. این کار پیامبر برای من گران می آمد. از این رو، به ایشان گفتم: شما این دو پسر را چه قدر می بوسید! در حالی که خداوند به من ده تا پسر داده و من به یاد نمی آورم که بوسه ای به آنها داده باشم. حضرت فرمود: من چه کنم که خداوند رحمت را از دلت برده است!(طبرسی، 1408ق: ص231)
ابوهریره می گوید: هرگاه برای پیامبر میوه نوبری می آوردند، می فرمود: خداوندا! به شهر ما برکت روز افزون ده. سپس این میوه نوبر را به کوچکترین کودکانی که نزد ما حاضر بودند، می داد. (قشیری نیشابوری، بیتا: ج4، ص117) همچنین امیرالمؤمنین (ع) وقتی میخواستند با فرزندانشان، به ویژه در سنین پایین سخن بگویند، از واژة «یا بُنیّ» استفاده می کردند که حاکی از مهرآمیز بودن و نشان دادن مهر درونی به فرزندان بود. اینها هم نمونه های کوچکی از مهرورزی و نحوه رفتار ائمه و پیامبر دین ما با بچه ها است.
این مقاله برای من مفید بود
1+ 0 نفر این مقاله را پسندیده