کودکان در سنین مختلف دچار ترسهای متفاوت میشوند. ترس احساسی است که با همه ما به دنیا میآید و برخلاف آنچه به نظر میرسد خیلی هم احساس بدی نیست. چون ترس بسیاری از اوقات باعث میشود ما در برابر اتفاقات خطرناک از خودمان محافظت کنیم.
اما ترس کودکان را باید با توجه به سن و نوع ترس آنها بررسی کرد. واکنش درست به اولین ترسهای کودک او را به کودکی که همیشه میترسد یا «ترسو» است تبدیل نمیکند. اما اگر کودکی «ترسو» هم داریم با به کار بردن راهکارهایی میتوان ترس بیش از اندازه را از او دور کرد.
کودک از چه سنی دچار ترس میشود؟
به نظر میرسد کودکان اولین بار حوالی هشت ماهگی ترس به معنای دریافت حس ناامنی از یک پدیده را تجربه میکنند. کودک در این سن میتواند چهره اطرافیان را تشخیص بدهد و اگر با چهرهای غریبه مواجه بشود، میترسد. این ترس کودک با در آغوش گرفتن و یا دور کردن او از غریبه برطرف خواهد شد. در آغوش گرفتن همان احساس امنیتی است که کودک تا 2سال برای غلبه بر ترسش به دنبال آن میگردد.
روانشناسان به احساس ترس در کودکان نوپا و تا سن 2سالگی «اضطراب جدایی» میگویند. کودکان تا این سن وابستگی احساسی و فیزیکی زیادی به والدین خود دارند.
اما از سن 4سالگی از آنجایی که کودک قادر به تشخیص واقعیت از تخیل نیست، از تخیلات خودش میترسد. مثلا تصور میکند صدای رعد و برق صدای یک هیولاست و یا شال گردنش ماری است که در کمد او مخفی شده است.
7سالگی سن تشخیص تخیل است. کودکان دیگر از مار در کمد و هیولای زیرتخت نمیترسند. بلکه ترسهای واقعی مثل زلزله، آمدن دزد به خانه، مرگ عزیزان و… باعث ترس آنها میشود.
در نوجوانی نیز ترسهای شایع شامل حضور در اجتماع، صحبت در جمع بزرگترها، پذیرفته شدن در گروه همسالان و مسائلی از این دست است.
نبایدها در مواجهه با ترس کودک
حالا که با انواع ترس در سنین مختلف کودک آشنا شدیم باید راهکارهای غلبه بر این ترسها را هم بیاموزیم.
درباره کودکان نوپا یعنی تقریبا بعد از شش ماهگی تا 2سالگی گفته شد که ترس آنها با در آغوش گرفتن و دادن این حس امنیت که والدین پیش آنها هستند و آنها را برای مدت طولانی ترک نمیکنند، برطرف خواهد شد.
اما با کودکانی که خود تخیل میکنند و از تخیل خود میترسند باید چگونه رفتار کرد؟ هیچوقت این بچهها را سرزنش و یا تهدید نکنید. احساس ترس کاملا غریزی است و در این سن چیزی نیست که تحت کنترل بچهها باشد. کودک شما هرچند از نظر شما بزرگ شده باشد و ترسش بچهگانه و غیرعقلانی به نظر برسد، در حال تجربه یک ترس واقعی است. پس از گفتن جملاتی مثل «خجالت بکش، تو دیگه بزرگ شدی» به او پرهیز کنید.
حتی اگر کودک ترسویی دارید، پیش خودش و دیگران این برچسب را به او نزنید: « بچه من یکم ترسوئه»، « خاله جان او نمیتواند با شما بازی کند، بچه است، میترسد!» این برچسبها باعث میشود کودک تصور کند او برای همیشه یک ترسو است.
هرگز از او نخواهید بدون آمادگی، با زور و یا از سر اجبار وارد محیطی که از آن میترسد بشود. هیچوقت به طور ناگهانی او را در محیطی که از آن میترسد رها نکنید تا در اصطلاح «ترسش بریزد». مواجهه ناگهانی با ترس ممکن است در شرایطی برای بزرگسالان جواب بدهد، اما این روش برای کودکان هیچوقت نتیجهبخش نخواهد بود.
راهکارهایی برای غلبه بر ترس کودک
به کودک بیش از همیشه مهر و علاقه بدهید و او را نسبت به محبت خود مطمئن کنید. برای غلیه بر ترس، کودک هم از لحاظ عاطفی و روانی و هم از لحاظ بدنی باید قوی باشد. بنابراین با تغذیه مناسب بدن کودکی که زیاد دچار ترس میشود را تقویت کنید تا مقاومت بدنی و مغری او بیشتر بشود.
برای او قصههای افراد شجاع را تعریف کنید. اگر قهرمان این قصههای کودکان شجاع باشند تاثیر خوبی روی کودکان دارد.
با کودک «ترسو» چگونه برخورد کنیم؟
اولین کار این است که علت ترس کودک را پیدا کنید. برای اینکه ترس را درمان کنیم اول باید با پرسشهای مستقیم و غیرمستقیم و همچنین مشاهده رفتار کودک به طور دقیق متوجه بشویم که کودک از چه چیزی میترسد.
صبر مرحله بعدی برای مواجهه با کودک «ترسو» است. به هیچ وجه برای از بین بردن ترس او عجله نکنید و بگذارید فرآیند مواجهه او با ترسش آرام آرام اتفاق بیفتد.
پدر و مادر خود الگوی مناسبی برای «ترسو» یا «شجاع» شدن کودک هستند. والدینی که از سوسک آنچنان میترسند که صدای جیغ و فریاد آنها باعث ترس کودک هم میشود، نباید توقع داشته باشند کودکشان از جانوران بزرگتری که در نظر همه اصلا ترس ندارند، نترسد.
این مقاله برای من مفید بود
1+ 0 نفر این مقاله را پسندیده